تکرار

 

                                                       

غروب بر می گردم خونه .. کیفمو میندازم یه گوشه ، مانتومو در میارم آویزون می کنم سره جاش ، خیلی خسته ام .. میرم دست و صورتمو می شورم و یه راست میرم سراغه یخچال .. شیشه آب رو تا ته سر می کشم .. یه دونه سیب هم بر میدارم و شروع می کنم به گاز زدن ... اه اینم کرمو بود ... میندازم توی سطله آشغال ..........

بر می گردم توی اتاقم ، کتابی رو که تقریبا تا وسطهاشو خوندمو برمیدارم .. دراز می کشم روی تختم و مشغول خوندن میشم . یک صفحه ، دو صفحه ......... اصلا چرا کتاب می خونم ؟ من که خسته بودم گرسنه هم هستم .. زنگ میزنم برام پیتزا بیارن در حال سفارش دادن هستم که یهو یادم میاد پولی برام نمونده ... ممنون آقا ، سفارشمو پس می گیرم .......هنوز چند تا دونه بیسکویت توی کشوی کمدم هست ............ خسته ام خوابم میاد .....................

ساعت ۹ از خواب پا میشم .. یه شعاعه نور از پنجره یه راس میتابه روی صورتم .. اه این پشه هم هی وز وز می کنه . یادم میاد که امروز خیلی کار دارم . باید به مادر بزرگم سر بزنم ، ۲ تا شاگرده تازه دارم ، ضبطمو ببرم واسه تعمیر .................... غروب بر می گردم خونه ........... پس کی تموم میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظرات 10 + ارسال نظر
*+*+*سارا*+*+* جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:22 ب.ظ

واااااااااااااااااای مرجانکم
:*
خوش اومدی...برم بخونم...بدوم بیام...راستی :> من اول

سلام سارا جونی

مرسی . آره تو اول شدی تبریک (نیش)

*+*+*سارا*+*+* جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:32 ب.ظ



:)‌ تازه اولشه....کلی راه مونده تا تموم شدن... باید تازه شروع کنی.

گاهی وقتا فکر نمی کنی دیگه خسته شدی ؟

:((((((((((((((

*+*+*سارا*+*+* جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ب.ظ

چرا...ولی اینا فکراییه که میخواد من و تو رو از پا در بیاره و نا امید کنه.
ما که سرتق تر از این حرف هاییم...مگه نه؟

همه ما اینو می فهمیم که این فکرا میاد توی سرمون که از پا درمون بیاره ، باهات موافقم . ولی خستگی با آدم شوخی نداره وقتی خسته ایم یعنی خسته ایم یعنی باید آب و هوا تازه کنیم

اینو هم قبول دارم که سرتق تر از این حرفهاییم . وگرنه باید الان جامون توی تیمارستان بود (خنده)

ترنج شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:30 ق.ظ

به به ببینید کی اومده؟ چه عجب از این طرفا خانوم !خوش اومدین صفا آوردین !ای بابا مرجان جونم حالا دیگه زندگی همه ما همینطوری شده ! کیو پیدا میکنی که یه روزش حتی یه ساعتش بدون مشغله فکری و ذهنی باشه !خیلی کم پیش میاد که آدم بتونه یه مدت طولانی و یا حتی کوتاه بتونه به خودش برسه و از این روز مرگیها یخورده دور بشه ! مهم اینه که ادم با این اوضاع بتونه درست رفتار کنه و واکنش درستی نسبت به وضعیتی که توش هست نشون بده !درست نمیگم ؟ بازم میگم خوش اومدی خیلی زیاد !بوس بوس

سلام ترنج جون
درسته ولی باید یه راهه حلی واسه این خستگی هامون که دلیلش همون روز مرگی هاس پیدا کنیم

مرسی عزیزم
بوس

باد صبا شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:57 ب.ظ

سلام
تا کی به همین منوال تا کی این روزمرگی تا کی دنبال اشنایی که پاشنه ارزوهایم را بکوبد...
تنهاییم واز تنهایمون در رنجیم و نمی دانیم که دنبال چه می گردیم وهمه ما خسته از زندگی کسل کننده ....
دنبال یه فر صت یا غنیمت که چگونه روز شب کنیم ودر کنج تنهایی شب بخوسبیم.
اری سر کاریم و تنها کسی را یارای کمک روحی نیست .
ما نمیدانیم که چه خوش است و چه دوست داشتنی.
در موقعی که کاری نداریم وتنهاییم دنبال گمشده ای می گردیم اگر بیابیم و اگر نیابیم مضطرب می شویم.
راستی اون روز چقدر بی حوصله بودی ؟
ته خالی دلمون اون موقع طلب کسی رو داره اگه نزدیک باشه دوس داره بغلش کنه اگه دور که حسرت شو میبره.
تو از کدومشی؟
از نوشته هات معلومه که شخصیت دوست داشتنی ای داری.
پنجره قلبتو باز کن تا از اضرابت کاسته شه.
بای تا کامنتی دیگر.

سلام دوست عزیز
نوشته قشنگی بود . دستت درد نکنه

معلومه خودت دوست داشتنی تری که این فکرو در مورده منو دوستات داری

قربونت
شاد باشی

آقا موشه شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:22 ب.ظ http://mushmushak.blogsky.com

و اینک دباره تکرار
دیری دیرین و اینک مرجانی تکراری ( نیشششش)
تو مرجانی خودمونی ؟؟؟
ایول تورو راه دادن اینجا یا به زور اومدی برشت زیاده خندهههههههه
مرمری از کجا میدونستی من تکرارو دوست دارم اصلا من آهنگم بخوام گوش بدم میزارم رو تکرارش انقد گوش میدم تا حالم به هم بخوره یا دوست دارم قالبی گه میخوامو درست کنم بعد تا ۱۰ سال بزارم رو وبم بمونه ببین اصلا به نظر من تکرار خودش تنوعه میگی نه از اون زاویه نه اونورتر آهان سرتو بپیچون از پایین تر هان دیدی راست گفتم

مروز خیلی کار دارم . باید به مادر بزرگم سر بزنم ، ۲ تا شاگرده تازه دارم ، ضبطمو ببرم واسه تعمیر .................... غروب بر می گردم خونه ....... ¤¤ این چیه اونوخ نه چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بازم موشی (موشی خیلی ملوسی ، خیییییییلی هم فضولی) نیش

آره من همون مرجانو گیگیلی ام
به خدا میکشمتا موشی ؟
واااااااااااای موشی منم همینجوری ام . یه آهنگیو که دوس دارم انقده گوش میدم که دیگه ازش خسته میشم . خنده

اینا یعنی روز مرگی ......... هنوز نگرفتی ؟ فکر کنم امروز پنیر نخوردی

سپیده شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.mosaferan.blogfa.com

دوستی داشتم که می گفت همه ی ما زندگیه دایره ای داریم اما نمی دونم چرا سرمون گیج نمی ره. باهاش موافق نیستم اما نوشته ات منو یاد اون انداخت.

چه جالب ! اتفاقا من با دوستت موافقم

شاد باشی

کفشدوزک بدون کفش یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:32 ق.ظ http://www.eham.blogfa.com





چرا مبخوای که تموم شه...



باور کن یه روز آرزوی همین لحظه ها رو میکنی


منم بدتر از تو خسته ام










ولی





خبببببببببببببببببببببببببببببببببببببب


روزای خب در انتظارن










دوست جونم









شاد شاد شاد باشی








به بقیه گروه سلام اتیشی منو برسووووووووون







خیلی اوووووووووچیکککککککککککککککککککیمممممممممممممممممممممم


بوووووووووووووووووووسسسسسس




سلام کفشدوزک جون
آخی ! کفش نداری ؟ می خوای گیگیلی کفشهاتو بهت بده ؟

من شما رو می شناسم ؟ نه نمی شناسم . ولی خیلی صمیمی برات کامنت گذاشتی . سره فرصت بهت سر می زنم

تموم نشه ولی از یکنواختی در بیاد . من عاشقه رفتنم . سفر . هر چی طولانی تر بهتر ! بدونه سفر زندگی هر چی باشه یکنواخته و کسل کننده


مرسی .

چشم سلامتو به بقیه گروه یعنی نیلو و ترنج و سارا و اون دو نفره دیگه فکر کنم زیتون و نعنا هستن ، خواهم رسوند

قربونت
بوس

بنفشه یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام مرجان جونم
تو هم اومدی؟
خیلیخوشحالم که همه خوبا اینجا جمع شدن و من به راحتی میتونم همه رو ببینم

روزمرگی همه رو کلافه کرده
چیزی نیست که بشه تمومش کردو تغییرش داد
محکومیم به تحملش
الان کجایی و توی چه وضعیتی؟

سلام بنفشکی جونم
آره . سارا منو آورد
قربونت عزیزم

آره . دلم سفر می خواد . سفرررررررررررررررررررررر

الا خونه امون . و خواب آلوده

تیده آ جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ب.ظ http://ghalb-yakhi.perisanblog.ir

خسته شدم از این روزهای همیشه تکراری

به نظره من ، ما خودمون دلیله تکراره روزهامون هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد