پرت و پلا

 

                                                                                

دلم می خواست زندگی مثل دفتر بود ، اتفاقهاش هم مثل خطهایی بودن که روی صفحه هاش نوشتیم ، بعد من پاک کنم رو بر میداشتم و جاهایی رو که لازم بود پاک میکردم ..... پااااک پاک پاک

گاهی وقتا هیچ ناراحتی و غصه ای ندارم ، ولی بیخودی الکی یه دغدغه یه استرس اون ته ته های دلم هست ، نمیدونم دلیلشو اما هرچی که هست آرامشه اون روزمو ازم میگیره ... چرا ؟

دلم بدجوری یه سفر میخواد ..... خسته شدم ...

 

نظرات 7 + ارسال نظر
عطر نعنا دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ق.ظ

اگه اینجور میشد که دیگه زندگی اسمش زندگی نبود دختر خوب.
با هم بریم؟

پس اسمش چی بود ؟ :دی

باشه بریم ... کجا حالا ؟

نعنا دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:46 ب.ظ

تنهایی رفتی شیطون/؟

نه هنوز هستم منتظرم گیگیلی از دستشویی بیاد بیرون (غشمولک)

ندا دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:39 ب.ظ

بودنم آغاز چشمانت شد
و زیستنم امتداد دستانت
کجا عطر آشنای دستانت رااز من گرفتی؟
که هیچ گاه بودن را پایانی نیست
حال تو بگو عزیز دل چه را میشود پاک کرد و از کجای این دفتر
دفتری که جوهرش با خون دل آغشته هست و اشک چشم
عزیزترینم نگاهش دار برای فردا و فرداهای آتی
برای فرزندان فرزندانمان . که اگر کمی تامل کنند
ارثیه ایست جاودانه. همین

چه شعر پر معنیی بود ...
نه دیگه مطمئن باش که این یکی دفترو نمیتونم حذفش کنم :دی چون دست من نیست حذف کردنش ((= مگه این که مدیر گروه اینکارو بکنه (غشمولک)
البته دفتر خودمو دیگه اصلا حذف نمی کنم .. اون یکیو حذف کردم مثل خر پشیمون شدم :(

نیلوفر سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

میدونی...خیلی چیزا هست که منم دلم می خواد پاکش کنم...خیلی چیزا!!!

نیلو جونم ....... این چیزایی که دلمون میخواد پاکش کنیم ، درسته که شاید یادآوریش تلخ باشه اما به آدم یه درسهایی دادن ...

کودک چهارشنبه 4 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:38 ب.ظ http://koodak62.persianblog.ir

کاش می شد اما نمی شه...

:( اوهوم

رضا مشتاق پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:45 ب.ظ

آوووخ ... مای گاد
بعضیا چه چیزای فیلسوفانه و خوجگل موجگلی مینویسن

بابا تو که ماشین داری
یه ۴۰ لیتر بنزین بریز تو حلقش و بزن به جاده
منتها باید خیلی مواظب باشیا
یه دختر تنها با ماشین در حکم آش با جاش هست ((((=

بهم نمیاد فیلسوف باشم آقای پلوفسول ؟ :دی

اتفاقا اگه بخوام تنهایی برم سفر اونم با ماشینه خودم ، با ریخته پسرونه میشینم پشت رل که کسی نفهمه ؛) فوقش آقا پلیسا جلومو میگیرن و از صدامو قیافه ام می فهمن که دخترم ... بقیه که جلومو نمیگیرن :دی

حالا تو هی بیا منو مسخره کن ... اگه آخرش نکشتمت ؛)

عطر نعنا جمعه 6 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:03 ق.ظ

پاک کنت رو چند دقیقه ای به من قرض میدی؟

نوچ ! اون دفعه بهت دادم همشو تیکه تیکه کردی ((=

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد