من همانم که همیشه خندان است

در غم و شادی

 شنیده ام که می گویند

آنکس که می گرید 

 یک غم دارد 

 آنکس که میخنـدد 

 هزار و یک غم
می خواهم بگریم که بگویند

یک غم داشت

آن هزارتای دیگری فقط مالِ من است
 

کسی که چرای زندگی را یافت

با چگونگی آن خواهد ساخت

!!!!!!

 

نه به ابر...
نه به آب...
نه به برگ...
نه به این آبی آرام...
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام...
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم!

ایستگاه قطار..

   

قطار می رود
  تو می روی
  تمام ایستگاه می رود
  و من چه ساده ام
  که سالهای سال
  در انتظار تو
  کنار این قطار ایستاده ام
  و هم چنان
  به نرده های ایستگاه رفته
  تکیه داده ام....  

 

سکوت

خدایا:
به اندازه ى تمامى روز هاى رفته ارزوهاى مچاله شده دارم
و به اندازه ى تمام ستاره هاى نقره اى شب یلدا ارزوهاى نداشته
و من هنوز امیدوارم چون باور دارم
ارزوهای ابیت روزىصدایم مى زنند
ــــــــــــــــــــــــــــ
یکی بود یکی نبود.

اون که بود تو بودی اون که تو قلب تو نبود من بودم .

یکی داشت یکی نداشت . اون که داشت تو بودی ، اون که
جز تو کسی رو نداشت من بودم .

یکی خواست یکی نخواست . اون که خواست تو بودی ، اون
 که نخواست از تو جدا بشه من بودم .

یکی گفت یکی نگفت . اون که گفت تو بودی ، اون که دوست
 دارم رو به هیچکس جز تو نگفت من بودم .

یکی رفت یکی نرفت . اون که رفت تو بودی ، اون که به جز تو
دنبال هیچکس نرفت من بودم !!!!!!!!!

 


با پای پیاده از دریا می امدم

تا انتهای غروب

وقتی که کفشهایم پر از دانه های شن بود

وقتی که صدف ها را به ارمغان تو عاشقانه می چیدم

دریا پر از مهتاب بود

وقتی که چشم منتظرم ستاره ها رو بدرقه میکرد

سپیده ی اندوه سر زد

و تنها مرغان سپید عاشق مرا میخواندند

وقتی که تورا میان خلوت ساحل

و دریای مسافر گم کردم